جدول جو
جدول جو

معنی حریم آباد - جستجوی لغت در جدول جو

حریم آباد
(حَ)
دهی است از دهستان زیرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در هشت هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی و معتدل و دارای 252 تن سکنۀ شیعه - فارسی است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ)
دهی از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 226 تن سکنه و آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش شاهپور شهرستان خوی، 135 تن سکنه دارد، آب آن از قنات و چشمه و محصول عمده آنجا حبوب و غلات و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از بخش حومه شهرستان مهاباد، 258 تن سکنه دارد، آب آن از رود خانه لاوین و محصول عمده آنجا غلات و توتون و حبوب و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از بخش صومای شهرستان ارومیه، 226 تن سکنه دارد، آب آن از نهر ممکان و محصول عمده آنجا غلات و توتون و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش مرکزی شهرستان جیرفت، 126 تن سکنه دارد، آب آن از رود خانه هلیل و محصول عمده آنجا غلات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
دهی است از دهستان یوسف وند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 180 تن سکنه دارد که از طایفۀ یوسف وند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ)
هر جای مزروع و دلکش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور در نه هزارگزی جنوب باختری نیشابور. جلگه و معتدل است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت، مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش صفی آباد شهرستان سبزوار است. این دهستان در جنوب باختری صفی آباد و خاور دهستان نقاب و شمال دهستان طبس و باختر دهستان سلطان آباد واقع شده و از 9 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع جمعیت آن 5137 تن است. راه شوسۀ جغتای از این دهستان عبور می نماید. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نِسْ یِ مَ حَلْ لِ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، در 45هزارگزی مغرب نجف آباد در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 309 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و انگور و سیب زمینی و بادام، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان، در 27هزارگزی مشرق دامغان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 690 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پسته و حبوبات و پنبه و انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 102 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هَِ لِ)
دهی است از بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان که در 17هزارگزی صحنه و یکهزارگزی شمال شوسۀ کرمانشاه به همدان واقع و دارای 30 تن سکنه است. از رود خانه زردآب مشروب میشود. محصول عمده اش غلات، برنج و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ مِ بِ قَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد با 66 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان حومه مرکزی بخش شهرستان قزوین. سکنۀ آن 870 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آنجا غلات و بنشن و چغندرقند و هندوانه. صنایع دستی زنان: گلیم و جاجیم بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). نام جایی کنارجادۀ تهران و قزوین در 12630 گزی تهران میان حصار و بیدستان. هندوانۀ دیم آنجا بخوبی معروف و در حلاوت و عطر و نازکی پوست بی نظیر است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان حومه بخش شهر بابک شهرستان یزد. سکنۀ آن 365 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آنجا غلات و صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است. راه آن ارابه رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان. سکنۀ آن 124 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، عسل و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ شی یَ)
دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 243 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان قره لر بخش میاندوآب شهرستان مراغه با 45 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 240 تن سکنه دارد. از سراب گنجه و چشمه مشروب می شود. سکنۀ آن از طایفۀ نورعلی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(زَرْ ری)
یکی از بخشهای ده گانه شهرستان ایلام است که در جنوب کبیرکوه واقع است و از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 5000 تن سکنه دارد. مرکز بخش پهله و قرای مهم آن میمه، گولاب، بهرام آباد و مشهد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
قریه ای به رفسنجان نزدیک کوشکو و شریف آباد
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان میان بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 13هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 5هزارگزی خاوری راه تابستانی شوشتر به بندقیر کنار باختری رود گرگر. دشت وگرمسیر است و 200 تن سکنۀ شیعۀ فارسی و عربی زبان دارد. آب آن از رود خانه کارون و محصول آنجا غلات، برنج، صیفی، کنجد و شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفۀ عرب میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
دهی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس. در 95هزارگزی شمال میناب سر راه مالرو میناب به کلاشکرد واقع است. 300 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
نام محلی کنار راه قزوین و همدان میان دیان و گوریجان در341 هزارگزی طهران
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی از دهستان زوار از شهرستان شهسوار، چهارده هزارگزی جنوب خاوری شهسوار. سه هزارگزی جنوب راه شوسۀ شهسوار به چالوس. یک هزارگزی زوار. دشت معتدل مرطوب، مالاریایی. سکنه 75 تن. زبان فارسی گیلگی. آب آن از رود خانه زوار. محصول آنجا برنج و اندکی چای. کار اهالی کشت است. راه چهارپارو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 864 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات دیمی و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. اتومبیل نیز میتوان برد. قلعۀ خرابۀ قدیمی بنام قلعۀ ترکمن دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(غَ حَ سَ)
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان که در 24هزارگزی جنوب باختری علی آباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و سکنۀ آن 50 تن و شیعۀ فارسی زبانند، آب آن از چشمه سار تأمین می شود و محصول آنجا غلات و حبوبات می باشد و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان کرباس و شال بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 171 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است جزو دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 124 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندرقند است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی آن گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، در پنج هزارگزی باختر شهر ملایر در کنار راه جنوبی ملایر به بروجرد. جلگه و معتدل است. 1056 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه حرم آباد و محصولات آن غلات و صیفی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
آنجا که امنیت و آسایش برقرار است. و کنایت از خانه کعبه است:
خرم دلی که در حرم آباد امن عیش
حق را به خوان لطف و کرم میهمان شود.
سعدی.
رجوع به آبادشود
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب راه ابرقو به فخرآباد و سریزد، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاهان، در 542/5هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رحیم آباد
تصویر رحیم آباد
پرندک نام جایی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیرت آباد
تصویر حیرت آباد
جایی که کسان در آن متحیر گردند محل سرگردانی
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان میان دورود ساری، از توابع دهستان میان دورود ساری
فرهنگ گویش مازندرانی